از شبیه خوانی عروسی قاسم تا رزم جنگ علی اکبر

به گزارش وبلاگ تپلینک، جعفر شهری در جلد دوم کتاب طهران قدیم خود درباره برگزاری آیین های تعزیه و دقت کارگردانی در دسته ها در قرن 13 با رسم الخط خودش این طور شرح می دهد: گردانندگان تعزیه ها برای جلب نظر از هیچ کوششی فروگزار نمی کردند و تا هر بیننده ای را از پیر و بُرنا راضی کرده باشند، برای هر یک و هر ذوق و سلیقه صحنه هایی می ساختند از جمله برای پیران و سالخوردگان تعزیه حبیب ابن مظاهر و داستان مسلم بن عوسجه را که عاقبت به خیری پیران را در راه امام معلوم می کرد، نمایش می دادند.

از شبیه خوانی عروسی قاسم تا رزم جنگ علی اکبر

و جهت تشویق مادران جوان دار که پسران خود را وادار به خدمت امام نمایند قصه مادر وهب و پسر به میدان فرستادن او را در صحنه می آورد تا برای مردان میانسال دلاوری ها و شهامت، شجاعت های عباس علمدار و حُر شهید ریاحی را و برای تسلای معصیت کاران توبه مرد نصرانی و مسلمان شدنش به دست امام و در رکابش شهید شدن را نشان می دادند.

و برای دختران و پسران نو رسیده عروسی قاسم و به حجله رفتن وی و جهت حظ بصر 18 ساله خوش آب و رنگ علی اکبر را داخل بسته می ساختند، که مخصوصا این دو صورت اخیر مثل عروسی قاسم و به میدان رفتن علی اکبر با آن شکل و شمایل و زره و کلاهخود و پَر و اَبلق و حمایل و شمشیر و نیزه و سپر و سوار بر اسب که چون خورشید می درخشید از پرطالب ترین صحنه های تعزیه بود که دل هر پیر و جوان را به لرزه درآورده در آن هر مشتاق پر آب می نمود.

صادق خان نمکی که ابتدا نقش حضرت قاسمو در زمان بزرگترشدن نقش علی اکبر را اجرا می کرد

عروسی قاسم

قاسم بن حسن یعنی پسر برادر 13 ساله امام حسین وقتی یک یک یاران عمو را می نگرد که به میدان رفته، کشته می شوند به خدمت عمو رسیده اذن جنگ می طلبد؛ اما عمو که یادگار برادرش را نمی خواسته بکشتن بدهد جهت انصرافش را به خیمه گاه برگردانده و برایش بساط عروسی بر پا می سازد!

با این ابیات (یکدم ای محنت نصیبان غم ز دل بیرون کنید/از حنای عیشِ قاسم دست و پا گلگون کنید// یکدم ای زینب به فکر شادی قاسم بکوش/طفل ناشاد حسن را رخت دامادی بپوش)

زینب و کلثوم و ام لیلا دستور می دهد تا قاسم را نظیف کرده زینت کرده دست و پایش را حنا گرفته گیسوانش را شانه کشیدی چشمانش را سرمه آلوده فاطمه دختر نه ساله اش را نیز آرایش کرده لباس عروسی بپوشاند و خود خطبه عقد آنها را خوانده روانی حجله عروسیشان می کند و در اینجاست که با همه اشعار سوزناک مادر قاسم که گویی رخت عروسی پسر را لباس عزای او می نگرد و ناله چنین سر می دهد؛ (از عطش قاسم کباب است این

چه نودامادی است/ سوی کشتن میروی برگو چه جای شادی است// کوهستان بابت که بیند رخت دامادی برت /این چه دامادیست ای قاسم بمیرد مادرت)

باز به قدری ساخت و ساز حجله زیبا و دوست داشتنی و عروس و داماد در غنج و دلال می فرایند که هر بیننده را مجذوب خود ساخته اوضاع و احوال عزا را فراموش می نمایند.

علی اکبر نیز با سنین میان شانزده تا هجده، نوزده، با روی تازنین و تلئلو جبین کاکُل پرچین که از میان ده ها نوجوان زیبا رو انتخاب می شد با زره و شمشیر و خود و سپر، بر صدر زین، از مظاهر دلپسندی بود که شامل شوق هر پیر و جوان می شد و حضرت عباس جوان میان سی تا سی و چهار و پنج با یال و کوپال و برزو و بازو، همراه سیمای دلنشین و گونه و لب و چشم و ابروی سرخ و سیاه کرده که آرایش تمام می نمود مطلوب دل هر زن و دختر جوان که خود را فدایی قدومش می ساختند.

این همان علی اکبر و حضرت عباس بود که علی اکبرش از طرف ذکور بازها و عباسش از جانب دختران و زنان به خروش افتاده مورد تفقد قرار می گرفت و در انتها دسته و تعزیه دستمال بسته های آجیل و شیرینی و بغچه های پیراهن، زیر شلواری، دستمال، جوراب و قواره های قبا لباده، لباس و کیسه پول های زیبای طلا، نقره ای بود که از جانب بانوان و دختران به ارث رسیده و مایه دار تقدیمشان می شد و همان علی اکبر حضرت عباس هایی که بعد از محرم، ماه صفر در دسته های مطرب بچه رقاص و جمشید خان و فریدون خان های دسته شده، غم زدایِ دل ذاکرین حسین می گشتند.

منبع: شهری، جعفر. (1371). طهران قدیم، ج 2. چاپ هفتم. نشر تعیین. تهران. صص 393- 395

منبع: گردشبان

به "از شبیه خوانی عروسی قاسم تا رزم جنگ علی اکبر" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "از شبیه خوانی عروسی قاسم تا رزم جنگ علی اکبر"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید